يك روزي
يك جايي
بالاخره
اوني كه مال مال خودته
مياد و
توچشمات نگاه ميكنه
وميگه:
عشقم ديرپيدات كردم!
اما بالاخره پيدات كردم!
بعد دستشو ميندازه دوره كمرتو ميگه:
ديگه نميزارم ازم دوربموني!
خداكنه اون روز بارونم نم نم بباره...♥

دیگر دل نخواهم بست
دوست نخواهم داشت
دیگر احساس را از هیچکس تمنا نخواهم کرد
گرچه محتاج احساسم ، گرچه محتاج تسکینم
سهم من ازعشق آنکس که امید محبت داشتم سراسر اشک و
دلتنگیست
دیگر چه انتظار عشق ورزیدن از آنکس که ژرف نگاهم را نمی فهمد
تنهایم گذاشت آنگه که نیازمند احساس بودم
دستانم را نفشرد آنگاه که تن سردم محتاج گرما بود
به انزوا می روم
به آن ژرفترین ژرفا
آنجا با خاطراتش زنده خواهم بود، غیابش را حس نخواهم کرد
لااقل آنجا آرزوهایم را در آغوش دیگری نمی بینم.

عادت ندارم درد دلم را ،
به همه کس بگویم!
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم،
تا همه فکر کنند . . .
نه دردی دارم و نه قلبی!!!

هــــــیچی تو دنیـــــــا ..

به اندازه بغل محکم و عاشقانه..

کـــسی کــه دوســــتش داری ..

به آدم آرامــــش و امنـــیت نمیــده ! ♥

چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های باران پاکه ..!

دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خیالم تو خواب باشی ...
نگاهت کنم، آرام ببوسمت...
نوازشت کنم...
و آرام بگویم دوستت دارم ...
و تمام حرفهای دلم را که وقتی نگاهم میکنی نمیتوانم بگویم
عاشقانه نجوا کنم...
و تو در سکوت بشنوی و از عشقم سر کیف شوی ، اما ...
چشمانت را باز نکنی و به خیالم خواب باشی... !
من هم به خیالت ندانستم که بیداری.. ♥

خسته که میشوم از نبودت
عطر تورا به دستانم میزنم
و موهایم را نوازش میکنم
آن وقت غرق میشوم
در خاطرات بودنت ♥

باز امشبم بی خوابم

ازت خبر ندارمو

تا خود صبح بیدارم

حس خوبی ندارم

چشام همش به ساعته

می پرسم اون چه حسیه؟

یکی میگه خیانته

گوشیو بردار تا صدات

یه ذره آرومم کنه

این نفسای آخره

دلم داره جون میکنه

همش دارم فکر میکنم

دست یکی تو دستته

دارم می میرم ای خدا

فکر میکنم حقیقته

کسی که احساسات تو رو به بازی گرفته و تنهات گذاشته

چند قدم اونور تر زیر پایِ کسی دیگه داره له می شه ، شک نکن

ایــــــن قانـــــــــــــــــونِ طبیعـــتـــــــــه ......!

ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﮑﻦ ﻋﻤﺮ ﮔﺮﺍﻥ ﺻﺮﻑ
ﺭﻓﯿﻘﺎﻥ،ﻋﻤﺮ ﺻﺮﻑ ﮐﺴﯽ ﮐﻦ ﮐﻪ
ﺩﻟﺶ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ،ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺴﯽ
ﻣﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ،ﻣﺎ
ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﺴﯽ ﯾﺎﺭ ﮐﺴﯽ
ﻧﯿﺴﺖ

گاهی وقتا یه کسایی وارد زندگی میشن که هرچقدرهم بخوایی ساعاتی بیرونشون کنی از خاطرت نمیشه
کسایی هستن ..
که اونقدر ادم رو وابسته میکنن که حس میکنی اختیاری از خودت
نداری
کسایی هستن که اگه فکر رفتنشون رو هم بکنی
تمومه دنیات اتیش میگیره
یه کسایی هستن ...
که فقط یه لحظه دیدنشون ارامش تمومه دنیارو بهت میده
یه کسایی هستن ...
که همه ی فکرتو مشغول میکنن

ولـــــی کـــــاش
همه ی اونا قدر این همه دیوونگی رو میدونستن...

به سلامتی دخترایی که هنوز دوس داشتنین ..
هنوز مردو با آهن پاره ای که زیر پاشِ نمی سنجن ...
همونایی که بوی عشق میدن ..
اونایی که مهربونن ..
همونایی که یه خورده لوسن و
اگه کسی دوسشون داشت نارو نمی زنن بهش ...
همونا که تا تهش هستن ..
به سلامتی این فرشته های زمینی ..♥

اینجا من و دل خانه تکانی داریم...
اینجا هوس بوسه ی آنی داریم...
اینچا همه چیز با دل و احساس است...
اینجا همه شب رو به شما هم باز است...
گاهی اگر آسمان من غم ریز است...
ایراد نگیر....
فصل من پاییز است.

کــاشکــی هیچ عشـــقـــی اینجور تمـــوم نـــشــــه